کف ایوان نشسته ام. نسیم خنکی می وزد، برگ های درخت خرمالو تکان می خورند. موسیقی عربی دلخواهم را می شنوم و منتظرم که ماه از راه برسد. در حال انتظار ستاره ها را می شمارم؛ یکی، دوتا، سه تا، چهار تا، ده تا. خسته از شمردن  با خواننده زمزمه می کنم: زیدینی عشقاً زیدینی، یا احلی نوباتِ جنونی‌، زیدینی. این جور وقتها دلم می خواهد زبان عربی را بفهمم. به ماه کامل نگاه می کنم و دوباره زمزمه می کنم: یا احلی نوبات جنونی.

چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد.

آدم هزار حرف می زند که حرف اصلی اش را نزند...

چهارشنبه توی کیفش یه مشت ستاره داره.

کنم ,زمزمه ,ستاره ,زیدینی ,احلی ,عربی ,می کنم ,یا احلی ,را می ,زمزمه می ,وقتها دلم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروش فایل معما ها و چسیتان های جالب سنگ صبور روح الله مهرجو کارشناس ارتباطات و پژوهشگر حوزه اجتماعی به سوی ظهور بلوک و کول سیمانی صدای باران وبلاگ عطر سیب عقایدیک دختر تعرفه تولید محتوا